کد مطلب:5813 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:135
فضائل علی در معراج
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله در سخنی طولانی، شب معراج را چنین بیان فرمود:
در آسمان سوم فرشتگان بر من سلام كردند و جویای حال برادرم (علی) شدند؛ گفتم: او در زمین است. آیا شما او را می شناسید؟
گفتند: چگونه او را نشناسیم در حالی كه هر سال، بیت المعمور را زیارت كرده، می بینیم اطراف آن پوششی سفید است كه بر آن، نام محمّد و علی و حسن و حسین و سایر ائمه و شیعیان آن ها نوشته شده است [1] .
پیامبر فرمود: در شب معراج وقتی از آسمان هفتم گذشتم و با جبرئیل به سدره المنتهی رسیدم، دیگر جبرئیل با من همراهی نكرد؛ به جبرئیل گفتم: در چنین مكانی مرا ترك می گویی؟
جبرئیل گفت: به حق كسی كه تو را به پیامبری برانگیخته، هیچ پیامبری و هیچ رشته مقربی در این مكان راه نیافته است.
شبی برنشست از فلك برگذشت
به تمكین و جاه از ملك در گذشت
چنان گرم در تیه قربت براند
كه بر سدره جبریل ازو باز ماند
بدو گفت سالار بیت الحرام
كه ای حامل وحی، برتر خرام
چو در دوستی مخلصم یافتی
عنانم ز صحبت چرا تافتی؟
بگفتا فراتر مجالم نماند
بماندم كه نیروی بالم نماند .
اگر یكسر موی برتر پرم
فروغ تجلی بسوزد پر [2] .
پیامبرصلی الله علیه وآله چنین ادامه می دهد:
از دریاهای نور گذشتم تا این كه پروردگارم مرا در جایگاهی نزد خود از ملكوت رحمان، قرار داد كه دوست می داشتم... پس به طرف راست عرش توجه كردم، دیدم برپایه راست عرش چنین نوشته شده است: «لا اله الا انا وحدی لا شریك لی، محمّد رسولی ایدته بعلی. یا احمد شققت اسمك من اسمی انا الله المحمود الحمید و انا الله العلی و شققت اسم ابن عمك علی من اسمی...» [3] ؛ نیست خدایی جز من، یگانه ام و بی همتا؛ محمّد فرستاده من است، او را به علی پشتیبانی كردم؛ ای احمد! نام تو از نام خود برگرفتم. من خدای محمود حمیدم و من خدای بلند مرتبه ام و نام پسر عمت «علی» را نیز از نام خود برگرفتم.
در آسمان سوم فرشتگان بر من سلام كردند و جویای حال برادرم (علی) شدند؛ گفتم: او در زمین است. آیا شما او را می شناسید؟
گفتند: چگونه او را نشناسیم در حالی كه هر سال، بیت المعمور را زیارت كرده، می بینیم اطراف آن پوششی سفید است كه بر آن، نام محمّد و علی و حسن و حسین و سایر ائمه و شیعیان آن ها نوشته شده است [1] .
پیامبر فرمود: در شب معراج وقتی از آسمان هفتم گذشتم و با جبرئیل به سدره المنتهی رسیدم، دیگر جبرئیل با من همراهی نكرد؛ به جبرئیل گفتم: در چنین مكانی مرا ترك می گویی؟
جبرئیل گفت: به حق كسی كه تو را به پیامبری برانگیخته، هیچ پیامبری و هیچ رشته مقربی در این مكان راه نیافته است.
شبی برنشست از فلك برگذشت
به تمكین و جاه از ملك در گذشت
چنان گرم در تیه قربت براند
كه بر سدره جبریل ازو باز ماند
بدو گفت سالار بیت الحرام
كه ای حامل وحی، برتر خرام
چو در دوستی مخلصم یافتی
عنانم ز صحبت چرا تافتی؟
بگفتا فراتر مجالم نماند
بماندم كه نیروی بالم نماند .
اگر یكسر موی برتر پرم
فروغ تجلی بسوزد پر [2] .
پیامبرصلی الله علیه وآله چنین ادامه می دهد:
از دریاهای نور گذشتم تا این كه پروردگارم مرا در جایگاهی نزد خود از ملكوت رحمان، قرار داد كه دوست می داشتم... پس به طرف راست عرش توجه كردم، دیدم برپایه راست عرش چنین نوشته شده است: «لا اله الا انا وحدی لا شریك لی، محمّد رسولی ایدته بعلی. یا احمد شققت اسمك من اسمی انا الله المحمود الحمید و انا الله العلی و شققت اسم ابن عمك علی من اسمی...» [3] ؛ نیست خدایی جز من، یگانه ام و بی همتا؛ محمّد فرستاده من است، او را به علی پشتیبانی كردم؛ ای احمد! نام تو از نام خود برگرفتم. من خدای محمود حمیدم و من خدای بلند مرتبه ام و نام پسر عمت «علی» را نیز از نام خود برگرفتم.
[1] فروع كافي، ج 3، ص484.
[2] سعدي.
[3] اصول كافي، ج 1، ص 528؛ احتجاج طبرسي، ج 1، ص162.